حرف نگفته



عشق چیه ؟ از کجا میاد ؟ چطور میشه مثلا یه دکمه در خودت به وجود بیاری و غیر فعالش کنی و از دستش راحت شی ؟‌

میشه ادمی بی احساس باشه ؟

میتونه هر روز با یکی باشه ؟

میتونه این چیزارو یاد بگیره ؟

چرا باید آدم اصلا عاشق کسی بشه

دلیلی نداره که

مغرور و تنها مثل یک ارتش یک نفره

نیاز به جواب دادن به کسی هم نداری :) راحت


من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم


چه چرت و مزخرف . به دنیا میای کلی آدم میبینی

مثل بقیه زندگی میکنی . دانشگاه میری مدرسه میری کار میکنی

ازدواج میکنی و بعد در یه روزی که خودم انتظارشو نداری میمیری

چی مزخرف تر از این

همه توی یه چرخه ی ثابت گیر کردن و کاری از دستش بر نمیاد

عده ای خودشون رو گول میزنن فک میکنن با این که لحظه هاشون رو خوش باشن دارن زندگی می کنن و لذت باعث میشه عمرشون هدر نره

ولی کسی نیست که بتونه بگه من تمام عمرم رو فقط لذت بردم از زندگی

همه آدم ها بالا پایین دارن

عده ای میگن باید به تکامل برسی اما خودشون هم نمیدونن تکامل چیه

نمیفهمن تکامل رو از کجا با بدست اورد

و باز چقد این زندگی احمقانه میشه


انسان پر است از عقل و جهل

آدمی که عقلش بر جهلش غلبه کند چیزی نیست که نتواند بدست آورد

و کسی که جهلش بر عقلش غلبه کند فکر میکند که همه دنیا را بدست آورده است.

اما جالب اینجاست که در مرحله اول عقل باید بدانی که جاهلی !

همچون بیماری که برای درمان خودش اول باید قبول کند که بیمار است

و این سخت ترین مرحله از هر کاری است!

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها